دسته | مدیریت |
---|---|
حجم | 85/96 کیلوبایت |
صفحه | 44 |
فرمت | docx |
قیمت | 46000 تومان |
هدف از این تحقیق بررسی مهارت های زندگی و تاریخچه ی این آموزش ها در مدارس با فرمت docx در قالب 44 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد
فهرست مطالب
جایگاه آموزش مهارتهای زندگی در مدارس، تاریخچه آموزش این مهارتها، مفهوم و تعریف آن
جایگاه آموزش مهارتهای زندگی در مدارس
تاریخچه مختصری از آموزش مهارتهای زندگی
مفهوم و تعریف مهارتهای زندگی
مصادیق و انواع مهارتهای زندگی
تهیه کنندگان برنامه و آموزش
نظریههای برنامه درسی و آموزش مهارتهای زندگی
کاربرد و دلالت نظریه یادگیری اجتماعی بر مهارتهای زندگی
دلالتهای تئوری روانشناسی ساختن گرایی بر آموزش مهارتهای زندگی
بطور کلی دیدگاه ساخت گرا سه تأثیر مهم بر روی رویکرد مهارتهای زندگی دارد
تئوری حل مسأله شناختی
تئوری هوشهای چندگانه
طبقه بندی مازلو از نیازهای انسان و دلالتهای آن بر آموزش مهارتهای زندگی
ویژگیهای افراد خود شکوفا
عناصر نُهگانه برنامه درسی مهارتهای زندگی بر اساس مدل تحقیقاتی کلاین
منابع
امید و هدف والدین، معلمان و دستاندرکاران تعلیم وتربیت این است که کودکان به نوجوانان و سپس به جوانان و بزرگسالانی تبدل شوند که توانایی دسترسی موفقیتآمیز به خواستها وآمال خویش و جامعه را دارا بوده و بعنوان شهروندان مؤثر و با کفایت در زندگی فردی و اجتماعی شایستگیهایی را بروز دهند. امید این بوده و هست که نسل آینده با تعارض و کشمکشهای فزاینده زندگی روزانه سازگارانه برخورد نموده واز آسیب رساندن به خود و جامعه اجتناب کنند. و همینطور وجود انسانهای متعهد، نوع دوست، مستقل، با عزت نفس، مبتکر و مشکل گشاء از امتیازات و ویژگیهای جوامع بالنده ذکر شده است (نفیسی،1377، به نقل از ادیب، 1382، صفحة 11).
همة موارد ذکر شده از ویژگیهای مطلوب یک شهروند متعادل و مقبول اجتماعی است که بایستی در نظام تعلیم و تربیت به مفهوم اعم و برنامة درسی به مفهوم اخص، سرلوحه فعالیتها قرار گیرد. با این حال با مروری بر نظامهای آموزشی و جهت گیریهای علمی آن میتوان دریافت که اینگونه اهداف، چندان جایگاهی در فعالیتهای برنامة درسی و مدرسه ای ندارند. نظام سنتی مدارس بر طیف وسیعی از دانشها و مهارتها تأکید دارد که به زندگی روزمره چندان مرتبط نیست. برنامههای درسی تاکید بر گذشته دارند و افزایش دانش و اطلاعات و احساس لزوم انتقال آنها به دانش آموزان جایگاهی رابرای آموزش مهارتهای زندگی باقی نگذاشته است. (اورکین و وندی، 1996).
در نظامهای جاری رایج ترین الگوی مورد استفاده در برنامة درسی تاکید بر موضوعهای مدون درسی به عنوان منبع اطلاعاتی است (کلاین، 1381، ص 196) در این الگو چندان جایگاهی برای نیازهای دانشآموزان و جامعه به عنوان منابع اطلاعاتی لحاظ نمی گردد. تصمیمگیریها عمدتاً توسط متخصصان موضوعات خاص علمی انجام میپذیرد و اهداف از پیش طراحی شده و تجویزی با حداقل توجه به نیازهای فراگیران ارائه می شود و عمده ترین فعالیت یادگیری دانشآموزان عبارت از خواندن و نوشتن، حفظ کردن و... میباشد. در چنین شرایطی تربیت شهروندان مجهز به مهارتهای زندگی واجتماعی دور از انتظار خواهد بود که خود موجب آسیبپذیری آنان در برابر مشکلات و خطرات آتی میگردد و متعاقباً جامعه را با دشواریهای خاصی مواجه میسازد. چنین وضعیتی نسل آینده را در حل مسائل عادی و روزمره زندگی کم توان ساخته و قدرت حل مسأله و تصمیمگیری صحیح را از آنان سلب میکند. به نظر کاوالیک (1994) بخشی از مسئولیت مدارس مربوط به آموزش مهارتهای زندگی است. جامعه در حال دگرگونی است اما مدارس هنوز از زمان عقب هستند معلمان عمدتاً به جای آموزش عملی تجربیات، بر استفاده از کتاب درسی تأکید دارند. در صورتی که زندگی واقعی بهترین منبع برای برنامة درسی کودکان است؛ چون برنامة درسی بایستی مبتنی بر واقعیات زندگی باشد و از آن الهام بگیرد (ادیب، 1382، ص 12).